محل تبلیغات شما
نیست ره عشق را برگ و نوا ساختن خرقهٔ پیروز را دام ریا ساختن دلق و عصا را بسوز کاین نه نکو مذهبی است از پی دیدار حق دلق و عصا ساختن مرغ دلت را که اوست مرغ هوا خواه دوست لایق عشاق نیست صید هوا ساختن از فلک بی‌قرار هیچ نیاموختن در طلب درد عشق پشت دوتا ساختن مفلس این راه را سلطنت فقر چیست برگ عدم داشتن راه فنا ساختن بر سر میدان عشق در خم چوگان دوست دل به صفت همچو گوی بی سر و پا ساختن کار تو در بند توست کار بساز و بیا پیش برون کی شود کار ز ناساختن زخم خور ار

این دعا را مادرم آورده از قزوین

غزل شمارهٔ ۵۶ جانا، حدیث شوقت در داستان نگنجد

غزل شمارهٔ ۵۷ امروز مرا در دل جز یار نمی‌گنجد

عشق ,کار ,برگ ,مرغ ,ره ,دوست ,دلق و ,نیست ره ,و عصا ,و نوا ,نوا ساختن

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها