محل تبلیغات شما
عشق چیست از خویش بیرون آمدن غرقه در دریای پر خون آمدن گر بدین دریا فرو خواهی شدن نیست هرگز روی بیرون آمدن ور سر کم کاستی دارای در آی زانکه اینجا نیست افزون آمدن لازمت باشد اگر عاشق شوی ترک کردن عقل و مجنون آمدن از ازل آزاد گشتن وز ابد محرم سر هم اکنون آمدن چون توان بودن به صورت بارکش پس به معنی فوق گردون آمدن سر بریده راه رفتن چون قلم پا و سر افکنده چون نون آمدن سرنگون رفتن در این دریای ژرف پس نهان چون در مکنون آمدن چون دهم شرحت همی گم بودگی است محرم این

این دعا را مادرم آورده از قزوین

غزل شمارهٔ ۵۶ جانا، حدیث شوقت در داستان نگنجد

غزل شمارهٔ ۵۷ امروز مرا در دل جز یار نمی‌گنجد

چون ,سر ,بیرون ,رفتن ,عشق ,چیست ,بیرون آمدن ,عشق چیست ,خویش بیرون ,آمدن چون ,از خویش

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سردار دلها اخبار سیاسی بروز بلاگ ( Beroozz )