محل تبلیغات شما
کافری است از عشق دل برداشتن اقتدا در دین به کافر داشتن در ملا تحقیق کردن آشکار در خلا دین مزور داشتن از برون گفتن که شیطان گمره است وز درونش پیر و رهبر داشتن چون درآید تیرباران بلا در هزیمت دامن تر داشتن کار مردان چیست بیکار آمدن پس به هر دم کار دیگر داشتن خاک ره بر خود نمایان ریختن خویشتن را خاک این در داشتن غرقهٔ این بحر گشتن ناامید وانگهی امید گوهر داشتن دست بر سر پای در گل آمدن خشت بالین، خاک بستر داشتن دام تن در راه معنی سوختن مرغ جان بی‌بال و بی‌پر

این دعا را مادرم آورده از قزوین

غزل شمارهٔ ۵۶ جانا، حدیث شوقت در داستان نگنجد

غزل شمارهٔ ۵۷ امروز مرا در دل جز یار نمی‌گنجد

خاک ,عشق ,کافری ,دین ,کار ,دل ,کافری است ,دل برداشتن ,عشق دل ,است از ,از عشق

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مجموعه باباکوهی سفرنامه و جهانگردی